-
عید 90 خود را گذراندید؟ چطور مگه؟
1390/01/14 18:51
امسال هم برنامه ی چند روز مونده به عید هیچ فرقی نکرده بود. همون مسافرت و همون داهات مقدس مآب همیشگی، همون جروبحثها و غرهای پیش از سفر و دیالوگهای تکراری. من هم بودم مثل همیشه. اما درونکم مثل قبل نبود. اندفعه داشتم به عشق طبیعتش میرفتم. پارسال عید گوشیم افتاده بود تو سوپ. چه غمی تو دلم بود که اعتیاد اسمس بازیم تعطیل...
-
خب که چی؟
1390/01/14 18:46
خب که چی گفتنه من؛ این سوال اساسی زندگیم در تمامی لحظه ها امسال عید نیومد نیومد تا لحظه ای که یارو گفت آغاز سال یکهزاروسیصد و نود شمسی...دیری دیری دی دیری دیری دی... درونکم فوری گفت خب که چی؟ ما خوشحال باشیم که زمین دوباره رسیده جای اولش و همون مسیر قبلی رو میخاد دور بزنه باز. خب که چی تبریک بگیم؟ وقتی عید به قبرستون...
-
زرد مایل به قهوه ای
1390/01/14 18:42
فکر میکردم این دیگه خوبه. اما فقط یه کرم سفید کوچولوی منگوله داره کلاه به سرِِه دهن گشاده. اگه این کرم باشه جونورای دیگه نیستن اما جونورای جدید میان.شاید وحشی تر. اگه نباشه همون جونورای قدیمی میان. بچه دایناسورای چندش دنبال بازی میکنن. بدون کرم خطرناکتره یا با کرم؟ انگار فرقی نداره جفتش تو یه دایره اس.
-
جدی نگیرید
1390/01/14 18:36
کار من نیست گرفتن مار کار من شاید این است که به لبخند زمین درنوردم در خویش و بسازم سازی تا از ضربه ی این سگخوک وحشی خشمگین نابودگر درامان باشم کار من شاید بستن این درهاست کار من شاید ایستادن و چشم بستن است شاید رفتن به جایی دیگر از همین پیاده روست کار من نترسیدن و نگاه نکردن به چشمهای سگخوک مقابل چشمانم است پشت در است...
-
دل بنشاطی از نوعی دیگر؟
1390/01/08 12:03
| بالاخره یه کافی نت تو این آبادی پیدا کردم که پنج دقیقه مونده ساعت کارش تموم شه.| بچه که بودم یه حباب کوچولو داشتم که وقتی تکونش میدادم انگار توش برف میومد. هر دفعه بیشتر و بیشتر تکونش میدادم تا دیرتر بارشش تموم شه و بیشتر حال کنم. ولی زیاد فرقی نداشت. تا اینکه شکست. انقدر ناراحت شدم که هنوزم یادمه. امروز خونسار برف...
-
حس خوب؟
1389/12/27 18:08
یه دامن نقره ای خشکل خریدم. همه گفتن چقد زشته. برا اولین بار نظرم نسبت به قشنگیش عوض نشد. و یه شلوار بنفش خشکل. که همه گفتن چقددد خشکله. برا اولین بار خشکل تر از اونچیزیکه میدیدمش ندیدم.
-
سلام
1389/12/26 13:39
سلام به خودم سلام به نوزاد روی سبزه زار سلام به نور سلام به تابشگر درخشنده ی نور سلام به جاده ی روشن سلام به زمین سفت سلام به لحظه های آبی سلام به نقطه های پاکی سلام به دل سبک سلام بر چشم سلام بر عقاب سلام بر نگاه عقاب سلام به کبوتر درونکم که صدای بال زدن و تمرین پروازش را می شنوم. سلام به سلام