کبوتر بچه ای با شوق پرواز

لمس احساسات کهنه و عکاسی از شکوفه های تازه

کبوتر بچه ای با شوق پرواز

لمس احساسات کهنه و عکاسی از شکوفه های تازه

نخستین چیزیکه تو دنیا نمیفهمیدم/باشم یا نباشم

از بچگی مامان همش برام تعریف میکرد تو که میخواستی به دنیا بیای خواب یه درخت انجیرو دیدم. ترسیدم. گفتم نباید ازش بخورم وگرنه بچه ام دختر میشه. یه دفعه یه انجیر کال روی درخت رسید و افتاد تو دستم و منم گذاشتم دهنم.  

از خواب که بیدار شدم انقدررررررررررررررررررررررررررر ناراحت بودم که خدا میدونه.  

گفتم یعنی دوست نداشتی من به دنیا بیام؟ 

نهههههههههه! یه بار خواب دیدم تو با لباس سفید از اسمون اومدی پایین. عین یه فرشته. 

میس آبجی میفرمودن توکه به دنیا اومدی بابا خیلی ناراحت شد. من یادمه. تو دیگه سومین دختر بودی بدبخت! چهارمین بچه ای و کوپن هم بهت تعلق نمیگیره.قاه قاه  قاه  قاه قاه 

بابا که هیچ وقت از چیزی تعریف نمیکرد بعضی وقتها که از سر کار میومد میگفت شما هرچی دارین از طاهره دارین. وقتی طاهره به دنیا اومد من خونه خریدم. ماشین خریدم.

                                                   

                                               

نظرات 3 + ارسال نظر
روابط عمومی 1390/01/30 ساعت 12:33 ب.ظ http://tabas.gov.ir

سلام .

((پنجم اردیبهشت سالگرد شکست خفت بار آمریکا در طبس گرامی باد.))

برای شرکت در مسابقه بزرگ اینترنتی "معجزه طبس" به سایت فرمانداری طبس به نشانی tabas.gov.ir مراجعه فرمایید.میزبان حضور صمیمی شما هستیم."آخرین مهلت شرکت در مسابقه دهم اردیبهشت 90"

زم 1390/01/31 ساعت 08:59 ب.ظ

اوه. خوش به حالت. تو خیلی جلوتر بودی. شک داشتی بین بودن یا نبودن. این خودش کلییییییییییه

شهرزاد 1390/02/04 ساعت 02:24 ب.ظ

خاک بر سر سرسرونت
خجالت هم خوب چیزیه والا
حالا هی بیا زحمت بکش بچه بزرگ
دیونه هیچ فکر کردی اگه تو نبودی کی بچه میس ابجی رو نگه میداشت ؟ نه بگو دیگه اصلا تو فکر میکنی؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد