به هرمس بگو آرس را راضی کند پایه ی تخت زئوس را بر صورت پرسفون درونکم بگذارد تا آرام بگیرم.
آپولو را در چارچوبش دار زدم. حلقه ی طناب گردنم را می فشارد.
فعلا هادس پمادی برایم آورده و دیمیتر بالای سرم است.
هستیا را صدا بزن مشعلی برافروزد تا در پرتو آن هفائستوس از طناب دار گیسوان آتنا را ببافد.
یادت باشد دیونیسوس را روزی سه بار زیر زبانش بچکانی. شاید آنقدر قوی شود که با پوزیدون به اعماق آبها رود و افرودیت پری دریایی او را مسحور خویش نکند و دوباره خود را دار نزند.میتواند این بار با هرا دست بدهد و به آرتمیس های کوهی سری بزند.
پایه ی تخت را محکمتر بفشار تا صدای خرد شدن این محفظه ی ورم کرده ی خالی را بشنوم.
هرتس.. پرتس...ژئوس... ارس.. هادس.. اینا کین و چکار دارن می کنن؟
آخرش کار دست خودت میدی
چیکار داری به اساطیر یونان؟!
قطعه بسیار جالبی بود . در .اقع رقص قشنگی بود
راستی عتیقه تو که به من گفتی آپ نکردی
ها؟
اینم یه مدل جلب توجه کردنه!
به هرمس بگو آرس را راضی کند پایه ی تخت زئوس را بر صورت پرسفون درونکم بگذارد تا آرام بگیرم.
زیبا بود.
یه سوال داشتم، یا شایدم یه خواهش. من با آرکتایپ های زنانه در کلاس های دکتر شیری آشنا شدم. اما جلسات کلاسهای آرکتایپ های مردانه رو نتونستم کامل برم، برا همین اگه سایتی، وبلاگی، کتابی... یا هرچیزی که به این موضوعات مربوط میشه رو میشناسید ممنون میشم بهم معرفی کنید. مرسی