خب که چی گفتنه من؛ این سوال اساسی زندگیم در تمامی لحظه ها امسال عید نیومد نیومد تا لحظه ای که یارو گفت آغاز سال یکهزاروسیصد و نود شمسی...دیری دیری دی دیری دیری دی... درونکم فوری گفت خب که چی؟ ما خوشحال باشیم که زمین دوباره رسیده جای اولش و همون مسیر قبلی رو میخاد دور بزنه باز. خب که چی تبریک بگیم؟ وقتی عید به قبرستون شباهت داره و آدم باید یاد عمر رفته و باقی موندش بیفته چرا انقدر شیرینی و آجیل میخرن تا من با نگاه به آنها بر سر دوراهی های سخت زندگیم قرار بگیرم. چرا انقدر این روزا بوس حروم میکنن.
آره والا. آخه چرا تورو تو این موقعیت قرار میدن؟
خدایی ما که یادمون نمیاد یه بوس هم از تو گرفته باشیم . حالا حیفت از چی اومده نمیدونم
آی گفتی
ـ
خوب شد یکی پیدا شد بهتر از من توضیح بده این حس کوفتی را
ـالان به شدت بیرون روی دارم..این که میخوا سریع بنویسم و در برم واسه اونه