کار من نیست گرفتن مار
کار من شاید این است که به لبخند زمین درنوردم در خویش
و بسازم سازی تا از ضربه ی این سگخوک وحشی خشمگین نابودگر درامان باشم
کار من شاید بستن این درهاست
کار من شاید ایستادن و چشم بستن است
شاید رفتن به جایی دیگر از همین پیاده روست
کار من نترسیدن و نگاه نکردن به چشمهای سگخوک مقابل چشمانم است
پشت در است و تو همینجا
گزیده شدن یا نابودی
همه اش به دست خودتوست
دانه های انار اراده ی خودتوست
کار تو شاید زمزمه ی اذان در گوش من است
کار تو شاید دادن نشانی این درهاست
کار تو وصل من به خداست
محبوبی فقط برای خودم
?Who is he
راستی صدا هم می شنوی؟
اووووووووووووه وااااااااااااااای مامانم اینا
این دیگه واقعا ایول داشت بابا
دیگه خلسه و عرفان و عروج و این چیزا دیگه نترکونده بودی تا حالا