کبوتر بچه ای با شوق پرواز

لمس احساسات کهنه و عکاسی از شکوفه های تازه

کبوتر بچه ای با شوق پرواز

لمس احساسات کهنه و عکاسی از شکوفه های تازه

جدی نگیرید

کار من نیست گرفتن مار

کار من شاید این است که به لبخند زمین درنوردم در خویش

و بسازم سازی تا از ضربه ی این سگخوک وحشی خشمگین نابودگر درامان باشم

کار من شاید بستن این درهاست

کار من شاید ایستادن و چشم بستن است

شاید رفتن به جایی دیگر از همین پیاده روست

کار من نترسیدن و نگاه نکردن به چشمهای سگخوک مقابل چشمانم است

پشت در است و تو همینجا

گزیده شدن  یا نابودی

همه اش به  دست خودتوست

دانه های انار اراده ی خودتوست

کار تو شاید زمزمه ی اذان در گوش من است

کار تو شاید دادن نشانی این درهاست

کار تو وصل من به خداست

محبوبی فقط برای خودم

نظرات 2 + ارسال نظر
زم 1390/01/15 ساعت 12:37 ق.ظ

?Who is he
راستی صدا هم می شنوی؟


شهرزاد 1390/01/15 ساعت 09:08 ق.ظ

اووووووووووووه وااااااااااااااای مامانم اینا
این دیگه واقعا ایول داشت بابا
دیگه خلسه و عرفان و عروج و این چیزا دیگه نترکونده بودی تا حالا

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد